در فرآیندهای اقتصادی حاکم بر بازار و برای ترمیم آسیبها و اختلالهای آن باید به درمانهای لازم و شیوههای علمی مدیریت و کنترل بازار متوسل شد. هرچند گاهی استفاده از قدرت سلبی و ایجابی، ورود تعزیری و قانونمند نیز بهعنوان یک راهکار مناسب میتواند نگرانی را در این حوزه برطرف کند.
البته انجام این راهبرد نیز باید بر اساس راهکار علمی و بر اساس اصول و معیارهای لازم انجام شود. در این بین باید به این نکته توجه داشت که زنجیره قبل از تولید تا بعد از مصرف کالا و خدمات به سبب شرایط و اقتضائات آن ترکیبی است از تولیدکننده، توزیعکننده و مصرفکننده و هرچه این زنجیره گستردهتر باشد امکان آسیبپذیری آن نیز بیشتر خواهد بود؛ از سوی دیگر حذف برخی ارکان این زنجیره یا کاهش بیضابطه این زنجیره نیز میتواند به ایجاد بخشهای غیرمولد و مخرب بینجامد؛ پس افزایش یا کاهش هریک از ارکان زنجیره میتواند زمینههای آسیبپذیری آن را فراهم آورد.
بنابراین پایش، کنترل، نظارت و مراقبت از زنجیره میتواند بهعنوان یکی از ضرورتهای وجوبی دستگاههای کنترلی و نظارتی قلمداد شود که بدون انجام این مراقبتها فعالیتهای آنها نمیتواند موثر و مطلوب ارزیابی شود. امروز در کنار حاکمیت که به سبب اقتضائات قانونی متولی اصلی مراقبت از بازار تلقی میشوند گروهها، تشکلها و نهادهای خصوصی و نیمهخصوصی دیگری در سطح عرضه شکل گرفته و فعالیت میکنند که همه این نهاد در حوزه اجرایی در یک فرآیند به هیاتهای عالی نظارت درسطح ملی و کمیسیونهای نظارت استانی ختم میشوند. کمیسیونهای یادشده که ترکیبی از نهادهای موثر تنظیم بازار دولتی و خصوصی است پیشبینی، مدیریت و نظارت بر فرآیندهای تنظیم بازار، مراقبت دائم و حمایت از روند آرامش بازار بهعنوان مهمترین وظیفه آنها تلقی میشود که در کنار نهادها و تشکلهای فعال در امر تولید و مصرف میتواند در زمینه رفع مشکلات موجود در زنجیره تولید تا مصرف با یک تشریک مساعی جدی به تدبیر امور بپردازند. موضوعی که متاسفانه نشانههای آن تاکنون به وضوح مشاهده نشده است. روند شکلگیری، توسعه و فعالیتهای واسطهای و دلالی در فضای اقتصادی کشور نشان میدهد بسترهای لازم برای شکلگیری و فعالیت این نوع تفکر در کشور فراهم است و بررسی کارشناسی انجام شده در این زمینه نشان میدهد این موضوع از دو عامل مهم و اساسی ناشی میشود.
عامل نخست وجود خلأها و گپهای موجود در زنجیره تولید تا مصرف است و به دنبال آن نبود حمایت و کمک هوشمندانه به رونق فضای تولید کشور، عامل دوم نیز نبود نظارت و مدیریت مناسب و بهینه بر فعالیت زنجیره و پایش و رصد مداوم آن از سوی نهادهای مربوط درجلوگیری از رشد این نوع تفکر به شمار میرود که فضا را برای فرصت طلبان و سودجویان فراهم میآورد. در تجاربی موفق از سوی برخی بنگاههای اقتصادی نمونههایی از مدیریت و هدایت زنجیره تولید تا مصرف باعث شده تا بنگاه اقتصادی با اتخاذ شیوههایی موثر فضای یک خرید سالم همراه با خدمات پس از فروش مناسب را برای مصرفکنندگان محصولات خود ارائه داده و خود را پایبند سلیقه و خواست مشتریان خود نشان دهند.
این موضوع زمینه سودجویی و سوءاستفاده از تولیدات این محصول را تا حدود نزدیک به صفر کاهش داده است. به عنوان نمونه در تجربهای موفق از یک مدیریت تولید تا مصرف میتوان تجربه یکی از شرکتهای تولیدی سیستمهای گرمایشی و شوفاژ را بهعنوان نمونهای موفق در اصلاح فرآیندها مد نظر قرار داد. این تولیدکننده با آسیبشناسی بازار داخلی تمامی فرآیندهای تولید تا مصرف را با مدیریت و هدایت عالیهای از مرحله ثبت سفارش خرید تا نصب و خدمات پس از فروش آن را با هدایت و نظارت مستقیم و در چارچوب استانداردهای خاصی انجام داده و به طور تقریبی میتوان مدعی شد درباره این نوع کالا و محصول مشکل یا آسیب جدی درنوسان معمول بازار داخلی مشاهده نمیشود.
در حوزه ارزیابی رضایتمندی مشتری نیز نگاهی به آمار و گزارشهای موجود از سوی نهادهای کنترلی بازار(ستادهای خبری سازمانهای صنعت، معدن و تجارت) نشان میدهد این اقدام بنگاه اقتصادی به کاهش چشمگیر شکایت مردم از این تولیدکننده انجامیده و میزان رضایتمندی مصرفکننده را تا حدود زیادی بههمراه داشته است. اگرچه معتقدم این شیوه برای محصولات و تولیدات کشور به این شکل قابل تسری نیست ولی میتواند به عنوان یک تجربه موفق مد نظر بسیاری از فعالان اقتصادی و حتی مدیریتهای نهادهای نظارتی قرار گیرد
غلامعلی رموی...
ما را در سایت غلامعلی رموی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8gholamaliramavid بازدید : 309 تاريخ : سه شنبه 5 بهمن 1395 ساعت: 15:59